قدم های آخر

و من در انتظاری سخت و طاقت فرسا........ 

 

وای که چقدر سخته

پاییز

من دوباره  سخت....

انتظار خش خش برگای خزونی

 رو...

 میکشم...

سخت و بی پروا.........

و من دوباره این شعر یادم میاد:

هر زمان گویم که فردا ترک دنیا میکنم

چون که فردا می رسد، امروز و فردا میکنم!

خواب خواب خواب......مزاحم....خواب خواب خواب ....مزاحم

آدم ساده توی تحریک جمع برای معرفی خود

مجبور شد یه ریسک بزرگ کنه

اما این یه سری رو شانس آورد

اما همیشه اینجوری نیست...........

به نظر من سادگی و صداقت برای شما خیلی ارزشمنده

اما هیچ وقت سعی نکن سعی کنی چیزی که نیستی، باشی...

تو شخصیت بزرگی داری سعی کن اونو به خوبی بسازی

ضعف تو توی گفتارت مشخص بود ، شایدم یه کمبود

نمیدونم..............؟

دل و من

نبسته ام به کس دل       نه بسته کس به من دل

چو تخته پاره بر موج       رها  رها  رها  من.....

ز من هر آنکه او دور       چو دل به سینه نزدیک

به من هر آن که نزدیک   از او جدا جدا من......

نه چشم دل به سویی    نه باده در سبویی

که تر کنم گلویی       به یاد آشنا من......

ستاره ها نهفتم         در آسمان ابری   

دلم گرفته ای دوست .....   هوای گریه با من ..... هوای گریه با من....

دلم گرفته ای دوست    هوای گریه با من.

*فقط همین

در نهایت عقلها دیوانگیست

*کی توان داشت به بهبودی بیمار امید

اندر آنجا که طبیب از همه بیمارتر است

*به من نگو

می دانی چقدر ساده است فراموش کردن تو
تو اصلا مگر بوده ای !که فراموشت کنم.

مراد از گل اگر رنگ است آن رخسار هم دارد
مراد از می اگر مستی است چشم یار هم دارد
نمی دانم چرا دوران به کام مانمی گردد
اگر جرمم پریشانی است زلف یار هم دارد

بی تو با..........

بی تو با هر لحظه شب گفتگو دارم هنوز
آن شب عشق آفرین را آرزودارم هنوز

روبرویم بودی و من خیره در چشمان تو

بی تو تصویر تو را در روبرو دارم هنوز .....

از می عشق کهن بودیم آن شب هر دو مست

آن می عشق کهن را در سبو دارم هنوز

دیده نابینا شده مشتاق دیدارم هنوز

مرغ شب خوابید و با یاد تو بیدارم هنوز