یه سوال از خودم در مورد نحوه زندگی افراد

گذشته خوب = آینده خوب

گذشته خوب = آینده بد

گذشته بد  = آینده بد

گذشته بد  = آینده خوب

 

داشتم دنبال یه شعر می گشتم ، تو یه ورق نوشته بودمش اما نمی دونستم کجاس  رفتم سر کتابا

چند تاشونو ورق زدم ، اونجام نبود اما یکدفعه چشمم اوفتاد به این شعر به نظرم قشنگ اومد .

حالا نمی دونم تو هم خوشت میاد یا نه ؟؟                                             

 

درسکوت دلنشین نیمه شب

می گذشتیم از میان کوچه ها

راز گویان ، هر دو غمگین ، هر دو شاد

هر دو بودیم از همه عالم جدا .

تکیه بر بازوی من میداد گرم

شعله ور از سوز خواهش ها ، تنش

 لرزشی بر جان من میریخت نرم

ناز آن بازو به بازو رفتنش .

در نگاهش ، با همه پرهیز و شرم

برق می زد آرزوئی دلنشین

    در دل من با همه افسردگی     

 موج می زد اشتیاقی دلنشین

 زیر نور ماه ـ دور از چشم غیر ـ

 چشمها بر یکدگر می دوختیمژ

هر نفس صد راز میگفتیم و باز

در تب ناگفته ها می سوختیم .

نسترن ها از سر دیوارها

سر کشیدند از صدای پای ما

ماه ، می پائیدمان از روی بام

عشق ، می جوشید در رگهای ما

سایه هامان ، مهربانتر ، بی دریغ

یکدگر را  تنگ در بر داشتند

تا میان کوچه ای ـ با صد ملال ـ

دست ار آغوش هم برداشتند

باز هنگام جدایی سر رسید

سینه ها لرزان شد و دلها شکست

خنده ها در لرزش لبها گریخت

اشک ها بر روی رویاها نشست

چشم جان من ، به ناکامی گریست

برق اشکی در نگاه او دوید

نسترن ها سر به زیر انداختند

ماه را ابری به کام خود کشید

تشنه ، تنها ، خسته جان ، آشفته حال

در دل شب می سپردم راه خویش

تا بگریم در غمش دیوانه وار

خلوتی می خواستم دلخواه خویش .

تو لحظه های تنهایی

 وقتی واژه ها باهات همدم دل شکسته ات می شه

 اونوفت هستش که پا به دنیای سکوت میذاری

 اونی که اومد و رفتش من ، تو رو با سکوت آشنا کرد

 در این دنیای پر رمز و راز سکوت شد

 تنها همدم من ، تو تو دنیای دورنگی صداقت .

 چشات اشک غم رو مخفی واژه ها کرد

 واژ ه ها وقتی به قلم اومدن که

 تعبیر سکوت تنها یک دل تنگ بودش

     که واژه عشق رو برا ی یک پرواز ، تو لحظه های غریت می سرود  

مهربانی را وقتی دیدم که کودکی می خواست

آب شور دریا را با آبنبات کوچکش شیرین کند !

راستی  ۲۵ آذر تولدم بود

چند تا از عزیزترینام شرمندم کردند، ولی من راضی نبودم

دوباره تشکر ، ولی اشکال نداره اگه حتی تو تولدمو بهم تبریک نگی

ولی من دوباره

دوست دارم

امسال ۲۰ ساله شدم

ولی اولش که خوب نبود  ( منظورم روز تولدمه )خدا کنه آخرش خوب باشه ؟

یه معذرت خواهی

سلام

خوبین

ببخشید  دلیل  غیبتم رو تو این حدودا ۱ ماهه  بی خیالی یا بی اهمیتیم

نزارین ، یه عالمه مشکل جور وا جور ، کوچیک و بزرگ ، خوب و بد داشتم که

بدجوری فکرمو مشغول کرده بودن. شرمنده ، دلم برای همتون تنگ شده بود

منتظر آفای خوشگلتون هستم ، از این به بعد می خوام یه سری تغییرات

تو وبلاگ بدم ، اگه نظری دارین حتما برام بنویسین. ممنون

علیرضا